برای ساختن بهشت زمینی چه باید کرد


محمد تفوی

برای ساختن بهشت زمینی  چه باید کرد

از گذشته های دور، نزدیک شدن به سال نو یادآور روزهای شاد و خوش بود. ولی چند سالی است که این رویداد خجسته به دلایل مختلف کم سو و بی اثر گردیده که از مهمترین عوامل آن به ویژه در سالی که رو به پایان است، می شود به مشکلات سیاسی، اقتصادی(معیشتی) و شدت شیوع بیماری کرونا اشاره کرد. اینکه سال 1399 با همه تلخی ها و مشکلات رو به پایان است میتواند خبر خوبی باشد ولی اینکه طی چند سال اخیرهر روزی را که سپری کردیم بدتر از روز گذشته بوده و امید به آینده(امید به زندگی) را در بین اقشار جامعه به ویژه نسل جوان کمتر کرده نشانگرآن است که آینده خوب و روشنی هم پیش رو نداریم. اینکه چهره مردم هر روز عبوس و غم زده تر میشود ارتباطی با مدیریت اداره کشور دارد یا خیر نظریه کارشناسان جامعه شناسی و روان شناسان متخصص را میطلبد ولی من بعنوان یک شهروند و هموطن میبینم و احساس می کنم حال دل مردم کشورم خوب نیست و تا دیر نشده باید فکری برای حل آن بشود.

 

اواسط بهمن ماه هست و به دنبال موضوع مناسبی برای سرمقاله پایانی سال 1399 هستم. از آنجاییکه ایجاد نشاط وامید به آینده، نقش مهم و تاثیرگذاری در فرهنگ سازی دارد و یکی از وظایف و رسالت های نشریات و مطبوعات اطلاع رسانی و فرهنگ سازی است سبب شد سالگرد پیروزی انقلاب را که هم اکنون شاهد برگزاری جشن های آن هستیم به عنوان موضوع سرمقاله در نظر بگیرم، شاید یادآوری وقایع و اتفاقات گذشته امید به آینده را در ما زنده کرده و یا حداقل مرهمی بر روی زخم هایمان باشد، به همین سبب یکی از شعارهای اول انقلاب را که مرتبا از سوی رسانه ملی هم تکرار می شود و در آن زمان حس غرور و اقتدارملی را در مردم تقویت می کرد را انتخاب کردم که امیدوارم انتخاب درستی باشد.شعاری که مبنا و منشا شکل گیری حکومت اسلامی شد، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.

 

با گذشت 42 سال از انقلاب و حاکمیت جمهوری اسلامی مشخص و محرز است که قسمت پایانی شعار فوق محقق گردیده ولی اینکه برای رسیدن به قسمت پایانی، دو شرط اولیه تا چه مقدارمورد توجه قرار گرفته، اما و اگرهای فراوانی را به دنبال دارد.

 

اینکه در دورانی زندگی میکنیم که به علت امکان دسترسی سهل و راحت به اخبار و اطلاعات جهانی، برچیدن مرزهای جغرافیایی و سهولت ارتباط و دسترسی به اقصی نقاط مختلف دنیا، کره زمین را دهکده جهانی نامیده و اصطلاح دهکده جهانی به عنوان یک اصل در جامعه شناسی امروز مطرح است، ولی در این سو ما با داشتن پاسپورت ایرانی حسر در سرزمین مادری را تجربه کرده و امکان تردد به اکثر کشورهای جهان را نداریم،

 

 نشاندهنده استقلال ابرازی در شعارهای اول انقلاب میباشد، یا اینکه به پایان رسیدن قرارداد ننگین ترکمنچای که قرار بود پس از صدسال مناطق جدا شده از ایران پس گرفته شود، که نه تنها آنها را پس نگرفتیم بلکه بخش عظیمی از دریای خزر را به اسم حفظ استقلال واگذار کردیم. آب و خاکی که برای حفظ تمامیت ارضی آن شهدا، مفقودین، جانبازان، آزادگان و ایثارگران بسیاری را تقدیم آن کردیم که به نظر میرسد از شعار تا واقعیت هنوز فاصله داریم.

 

در مورد آزادی، به عنوان شرط دوم شعارکه یکی دیگر از پایه های شکل گیری انقلاب را تشکیل میداد همین بس که آقای دکتر ظریف وزیر محترم امور خارجه فرمودند مردم ایران خودشان انتخاب کردند.

 

اینکه این انتخاب در چه زمانی و تحت چه شرایطی و با چه پیش فرض هایی انجام شده مهم نیست. همینکه حق انتخاب داشتیم خود نماد آزادی است.

 

اینکه حق انتخاب داریم که بین زندگی کردن و زنده ماندن، توفیق زنده ماندن را داشته باشیم یعنی آزادی

 

اینکه میتوانیم هر روز شاهد کاهش قدرت خرید و بی ارزش شدن پول ملی باشیم ولی ناظرخوب زندگی کردن سایر ملل، یعنی آزادی

 

اینکه آزادانه شاهد کوچک شدن سفره های مردم و گسترش فقر در بین آحاد جامعه هستیم و نمیتوانیم سخنی بر زبان آوریم یعنی آزادی

 

و صدها نمونه دیگر از این نوع آزادی که نه در یک مقاله بلکه در یک کتاب هم نمی گنجد(چقدر آزادی داشتیم و درگیرهای روزانه اجازه فکر کردن و بهره بردن از آنها را به ما نمی داد.)

 

اینکه آزادیم از بین 195 کشور دنیا با دوکشور روسیه و چین ( آنهم در صورت رضایت و تمایل آنها که بارها اعلام داشتند در صورت حفظ منافع ملی خودشان در کنار ایران هستند) روابط داشته باشیم یعنی ما در سطوح بین الملل و فرا منطقه ای هم آزاد در انتخاب و تصمیم گیری هستیم .

 

در کناراین استقلال و آزادی سند همکاری 25 ساله بین ایران و چین تایید دیگری برای حفظ ارزشها و دست آوردهای انقلاب اسلامی است.

 

اینکه گستردگی این همکاری حوزه های سیاسی، امنیتی، دفاعی، فرهنگی، کشاورزی، اقتصادی، علمی، جهانگردی، نفت و انرژی، زیرساخت های مخابراتی و فناوریهای ارتباطات، تجارت، بهداشت و سلامت را در بر می گیرد بسیار مهم و حائض اهمیت می باشد و قطعا تدوین و تنظیم چنین سندی با قابلیت اجرایی 25 ساله پیچیدگی و ابهامات بسیاری را به همراه دارد ولی بطور خلاصه برداشت کلی این است که کشور ایران به ویژه بخش های جنوبی آن که دارای منابع صیادی و نفت و انرژی است برای مدت 25 سال به چین واگذار می شود.

 

اینکه تحقق این موضوع تا چه میزان با استقلال و آزادی ارتباط دارد، کارشناسان اهل فن حوزه خود را میطلبد ولی چون ممکن است تایید نهایی این سند نیاز به تصویب مجلس داشته باشد و قطعا بسیاری از منتخبین مردم، اهل فن در این حوزه نیستند به عنوان یک شهروند وعضو کوچکی از این جامعه تقاضا میکنم در فرهنگ لغات تعریف استعمار و مستعمره را مطالعه کنند و در پایان عرایض خود توجه این بزرگواران را به مطلبی که به یکی از نمایندگان مجلس در کشور سودان نسبت داده شده وبی ارتباط با موضوعات مطرح شده نیست، جلب نمایم.

 

از قول آقای محمد ابراهیم نماینده مجلس سودان نقل میکنند: اگر مسلمانی حاکم کشورم شود مرا به واسطه او وارد بهشت نمی کنند و اگر کافری حاکم شد مرا وارد جهنم نمی کنند. حاکمی که برای من و فرزندانم شغل، آزادی، رفاه وامنیت، کرامت و عزت نفس به ارمغان بیاورد شایسته احترام است. ورود و یا عدم ورود من به بهشت به اعمال خودم بستگی دارد. پس، از نزاع برسر سلطه به اسم دین و به بهانه اینکه میخواهید مردم را به بهشت رهنمون کنید دست بردارید، چرا که وظیفه حکومت وارد کردن مردم به بهشت نیست بلکه وظیفه حکومت ساختن بهشت زمینی است که وارد شدن به بهشت آسمانی را برای مردم سهل و آسان کند.

 

البته اگرجایی برای رسیدگی به این صحبت ها و تقاضاها بود دیگر نیازی به سروده یغمای جندقی نبود که فرمود:

 

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است

 

در انتها لازم میدانم چون در زمان نگارش این مطلب خبر درگذشت دوفوتبالیست سابق تیم ملی آقایان مهرداد میناوند و علی انصاریان که به علت بیماری کرونا دارفانی را وداع کردند، انتشار یافت و کل مردم ایران، به ویژه جامعه هنری و ورزشکاران را در ماتم و اندوه فرو برد از طرف خودم و تحریریه مجله دنیای آسانسور این ضایعه ملی را تسلیت عرض نمایم و با یادآوری نام و خاطره این عزیزان از هم میهنان خوب و دوست داشتنی خودم تقاضا نمایم برای حفظ سلامتی و تندرستی خودشان نهایت سعی و تلاش را داشته باشند، که فعلا به خیر مسئولان امیدی نیست و با روند گسترش شیوع این بیماری در کنار سایر مشکلات و ناکارامدی ها شاید برای هر یک از ما فردایی نباشد پس بیائیم امروز درکنار هم بودن را غنیمت شماریم و به قول حضرت مولانا:

 

 بیا تا قدر یک دیگر بدانیم  که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم